روزنامه شرق|۶ شهریور ۱۴۰۴

فقدان شهریور

در هیاهوی تقویم و گذر ایام، برخی نام‌ها فراتر از یک نشانگر زمانی عمل می‌کنند؛ آن‌ها حامل یک جهان‌بینی، یک تاریخ و یک مرام‌نامه‌اند. «شهریور» یکی از همین نام‌هاست. این واژه که ریشه در سروده‌های گاهانی زرتشت و حکمت ایران باستان دارد، صرفاً نام ششمین ماه سال نیست، بلکه کلیدواژه‌ای است برای فهم عمیق‌ترین آرمان ملت ایران در باب حکومت‌داری: حکمرانی ِ برگزیده (Xšaθra Vairya). امروز، بازخوانی این مفهوم کهن می‌تواند به مثابه یافتن «حلقه‌ی گمشده» در زنجیره‌ی حکمرانی ما عمل کند.

خشثرهَ (xšaθra) به معنی قدرت، سلطنت، فرمانروایی است (ریشه در xšā «فرمان راندن»). وئیریهَ (vairya) یعنی«آنچه باید برگزیده شود، آنچه شایستهٔ انتخاب است» (از ریشه var «گزیدن»). در فارسی میانه «شَهرِوَر» و در فارسی امروز «شهریور» تلفظ می‌شود. این ترکیب معنی «قدرت یا فرمانروایی‌ای که سزاوار انتخاب است» می‌دهد.

فرمانروایی شایسته بر بنیاد اَشه/اَشا ( به معنی راستی) استوار است. در اوستا بارها تأکید شده که «شهریاری شایسته» همان قدرتی است که با راستی همسو باشد و فرمانروایی که بر دروغ (دروجه) بنا شود، محکوم به نابودی است.

انتخاب و پذیرش، اصل دیگری است که حکم‌رانی شایسته بر آن اتکا دارد. واژه vairya به معنی «برگزیدنی»، نشان می‌دهد که این قدرت، جبری - تحمیلی و غصبی نیست؛ بلکه باید مورد پذیرش (انتخاب) واقع شود. این اندیشه در اوستا نطفه‌ای از «مشروعیت از راه انتخاب» را نشان می‌دهد، هرچند نه به معنای دموکراسی مدرن بلکه به معنای مشروعیت از راه هماهنگی با اراده‌ی الهی و پذیرش جامعه.

در متون زردشتی فارسی میانه، این موضوع، ملموس و زمینی می‌شود و معانی دیگری به خود می‌گیرد. سنگ محک «شهریاری مطلوب»، در این دوره، نحوه مواجهه آن با اقشار ضعیف جامعه است. امشاسپند «شهریور»، پشتیبان بینوایان و دادرس ستمدیدگان است. شاخص اصلی یک حکومت ِ کارآمد، میزان آرامش و امنیت خاطری است که یک شهروند در پناه آن احساس می‌کند. همچنین شهریور نگهبان فلزات است. فلز، نماد ابزار قدرت، صنعت و توانمندی مادی است. این پیوند به ما می‌آموزد که توانمندی‌های مادی کشور (اقتصاد، صنعت، قدرت نظامی) باید در مسیر خیر همگانی و تحقق عدالت به کار گرفته شوند، نه در راه تباهی.

این مفاهیم عمیق ایرانی، برای ما غریب نیست. چرا که در فرهنگ اسلامی نیز چنین توصیه شده است. «حکمرانی شایسته» که بر راستی استوار است، بر انتخاب تأکید دارد و هدفش حمایت از مردم است، با جوهره‌ی ایده‌ی جمهوریت و عدالت‌محوری هم‌نوایی دارد. این هم‌سویی نشان می‌دهد که عدالت‌خواهی و مردم‌داری، یک فصل مشترک در تمام دوره‌های تاریخ این سرزمین بوده است. البته اگر بخواهیم این موضوع را روانکاوی کنیم، به نتایج مطلبوی نمی‌رسیم. انسان همواره آرمان‌هایش را به شعر و شعار تبدیل می‌کند و فریاد می‌زند. آرمان یعنی آنچه نیست و باید باشد. گویی انسان ایرانی از عهد قدیم تا کنون در پی شهریاری مطلوب است و به آن دست نمی‌یابد!

در پیچیدگی‌های حکمرانی مدرن، گاهی آن روح اصلی و هدف غایی به حاشیه رانده می‌شود. اینجاست که «شهریور» به عنوان یک قطب‌نمای فرهنگی و اخلاقی اهمیت می‌یابد. این مفهوم به ما یادآوری می‌کند که هر تصمیم، هر قانون و هر اقدام اجرایی، باید نهایتاً با این معیار سنجیده شود: «آیا این اقدام، به برقراری حکمرانی مطلوب و حمایت از مردم یاری می‌رساند؟» این حلقه گمشده، نه یک ساخت جدید، بلکه یک قاعده‌ی ازلی در حکمرانی است. اما گویا ابدی نیز خواهد بود. چرا که همچنان می‌کوشیم تا آرزوی شهریاری مطلوب را برآورده کنیم، چنان‌چه در بامداد تاریخ، با اهورا مزدا چنین عهد کردیم:

«ای مزدا؛ «شهریاری مطلوب» تو، از آن کسی خواهد شد که با شور دل، بهترین کردارها را بجای آورد. اکنون و از این پس تنها به [برآورده شدن] این [آرزو] خواهم کوشید.» (اوستا، یسنه: هات ۵۱، بند۱)

اشتراک‌گذاری این مطلب