کانال راهبرد|۱۶ فروردین ۱۴۰۴

قطب ریاکاری

درباره‌ی برکناری شهرام دبیری

خبر برکناری شهرام دبیری، معاون پارلمانی مسعود پزشکیان، به دلیل سفر شخصی‌اش به قطب جنوب، در روزهای اخیر به تیتر یک رسانه‌ها تبدیل شده است. حامیان پزشکیان این اقدام را نشانه پایبندی او به اصول اخلاقی و عدالت، حتی در مورد نزدیک‌ترین دوستانش، تفسیر می‌کنند و آن را مصداقی از عمل به نهج‌البلاغه می‌دانند. اما آیا واقعاً ما با یک تصمیم اصولی و قاطع روبرو هستیم، یا صرفاً شاهد یک نمایش عوام‌فریبانه برای جلب نظر افکار عمومی هستیم؟

استدلال حامیان پزشکیان ساده است: دبیری اشتباه کرده و پزشکیان برای اثبات جدیت خود در برخورد با خطا، حتی خطای دوست ۵۰ ساله‌اش، او را برکنار کرده است. اما این استدلال بلافاصله با یک سوال اساسی روبرو می‌شود: آیا پزشکیان از علاقه دیرینه و شناخته‌شده دبیری به سفر بی‌اطلاع بوده است؟ آیا فردی که همواره در سفر بوده و این موضوع بر همگان آشکار بوده، ناگهان بعد از انتصاب به معاونت پارلمانی، سفر رفتن برایش جرم محسوب می‌شود؟ اگر سفر رفتن دبیری از نظر پزشکیان تخلف محسوب می‌شد، چرا اصولاً او را به این سمت منصوب کرده است؟

پاسخ به این سوالات چندان پیچیده نیست. سفر دبیری، به خودی خود، نمی‌تواند دلیلی موجه برای برکناری باشد. نکته کلیدی، زمان و شرایط این سفر است. این سفر در حالی که مردم با مشکلات معیشتی دست و پنجه نرم می‌کنند، به عنوان یک سفر تفریحی و لوکس، حساسیت افکار عمومی را برمی‌انگیزد. خطای دبیری سفر پرهزینه‌اش نیست؛ رعایت نکردن قاعده‌ی بازی بزرگان است. او با این سفر نشان می‌دهد که همه به یک اندازه فقیر نیستند و بین سفر به شاه‌عبدالعظیم و قطب جنوب یک منظومه شمسی فاصله است. در واقع دبیری قاعده‌ی ریاکاری و پرده‌پوشی را رعایت نکرده است و در نتیجه مورد غضب قرار می‌گیرد. متأسفانه قطب جنوب مسکونی نیست که دبیری بتواند بگوید برای مداحی یا توسعه فرهنگ دینی به آنجا سفر کرده و حتا برای آن از بیت‌المال کمک بگیرد. او شفاف عمل کرده و تصاویر سفرش را در نیز در اینستاگرام منتشر کرده.

پزشکیان، با برکناری دبیری، به سرعت و به شکلی قاطع، به نگرانی‌های افکار عمومی پاسخ می‌دهد. او به ظاهر نشان می‌دهد که در کنار مردم ایستاده و با هرگونه رفتار اشرافی مخالف است. اما برکناری دبیری، چه تغییری در وضعیت مدیریتی کشور ایجاد می‌کند؟

متاسفانه، سابقه رفتاری پزشکیان در موارد مشابه، این ظن را تقویت می‌کند. او پیش از این نیز در برابر فشار جناح‌های مخالف، معاون راهبردی خود را قربانی کرد و برای حفظ او اقدامی نکرد. این نشان می‌دهد که برای پزشکیان، حفظ چهره و اعتبار ظاهری، بر پایبندی به اصول و حمایت از یاران ارجحیت دارد.

موضوع فیلترینگ و حجاب اجباری نیز مثال‌های دیگری از محافظه‌کاری و عدم قاطعیت پزشکیان است. در حالی که رفع فیلترینگ یک وعده ساده و قابل اجرا با دستور رئیس‌جمهور است، پزشکیان به جای عمل به وعده، وارد مذاکره با مخالفان اینترنت می‌شود. مذاکره با اقلیتی محدود برای تعیین سرنوشت ده‌ها میلیون نفر و برداشتن یوغ لجاجت و رنج و هزینه‌ی بی‌دلیل از گردن مردم. در نهج‌البلاغه برای این هزینه‌ی بی‌دلیل که مردم را عاصی و درمانده کرده است سخنی گفته نشده در مورد حجاب اجباری نیز چنین است، عدم تصویب لایحه عفاف و حجاب به عنوان دستاورد پزشکیان مطرح می‌شود، در حالی که اگر مخالفت اصولگرایان نبود، او همان مسیر محافظه‌کارانه را طی می‌کرد. مثال رفع فیلترینگ و موضوع حجاب اجباری، نه از سر شکم‌سیری است، بلکه به این دلیل است که اختیارات رئیس‌جمهور در این باره بیشتر از سایر امور است و ایشان نیز در تبلیغات انتخاباتی خود به آن متمسک شده بود.

برکناری دبیری، به جای آنکه نشانه قاطعیت و تدبیر مدیریتی باشد، بیشتر شبیه یک ژست نمایشی و رفتاری عوام‌فریبانه به نظر می‌رسد. ژستی که هدف آن، نه اصلاح واقعی امور، بلکه صرفاً آرام کردن موقت افکار عمومی و حفظ چهره سیاسی رئیس‌جمهور است. پزشکیان به جای پرداختن به مسائل اساسی و چالش‌های واقعی کشور، به سربریدن اطرافیان و انجام اقدامات سطحی برای جلب توجه رسانه‌ها روی آورده است. این رویکرد، نه تنها کمکی به حل مشکلات نخواهد کرد، بلکه باعث شیوع ریاکاری و توصیه این اصل به مسوولین می‌شود.

اشتراک‌گذاری این مطلب