پوکر دیپلماسی
وقت بازی است نه جنگ
دونالد ترامپ، حاکم خودخواندهی سیاست بینالملل، بار دیگر با منطق تاجرانه، روی رابطه با ایران قمار کرد. با این که مایل است در عرصهی دیپلماسی، نام خود را به عنوان یک ناجی صلحطلب ثبت کند، مسیر سختی را برای رسیدن به آن آغاز کرد. بازی را بهگونهای شروع کرد که طرف ایرانی قاعدهی آن را نمیپذیرد و از پیش در این باره هشدار داده بود. ترامپ با سلامی بر لب و سلاحی در دست وارد میدان شد. کلام نرم و صلحآمیز او، ظاهراً برای اقناع افکار عمومی جهان طراحی شده بود، در حالی که یادداشت اجرایی او، تیغ تیز تحریمها را بیمحابا به سمت استقلال دیپلماتیک و دفاعی ایران نشانه رفته است.

ترامپ گرچه زبان زور در دهان دارد اما لبخندزنان وارد میدان شد و قلدری خود را پشت این ماسک فریبنده پنهان کرد. اما سیاستمدار ایرانی، بگونهای احساسی، هر چه در دل دارد را روی دایره میریزد! دریغ از یک بار تلاش در بکارگیری زبان فریبای سیاست. پاسخ مقامات ایرانی به این دوگانگی رفتاری، صریح و عجولانه بود. این پاسخ بازتابدهنده ناامیدی محتوم از هرگونه تعامل سازنده با دولت آمریکاست و به زعم نویسنده میتوان آن را یک اشتباه راهبردی بالقوه دانست.
در روانشناسی ترمی داریم به عنوان Bad News که اشاره دارد به اطلاع دادن یک خبر ناگوار به مخاطب. توصیهی روانشناسان در این مواقع این است که خبر را باید در محیطی مناسب، رو در رو و با لحنی متناسب اعلام کرد. رد قاطعانه و پیشدستانه پیشنهاد مذاکره از سوی تهران، اگرچه واکنشی قابل درک به فضای بیاعتمادی موجود است، اما آیا با این پاسخ، نتیجهی دلخواه به دست آمد؟ آیا اکنون که ترامپ ماسک صلحطلبانهی خود را نیز کنار گذاشته و با صراحت زبان به تهدید گشوده پاسخ متناسبی به آن داریم و این پاسخهای تساعدی تند تا کجا ادامه خواهد یافت!
واقعیت آن است که ایران در شرایط کنونی، غیر از اتکا به نیروی دفاعی خود، دست چندان پُری برای نمایش قدرت و اعمال فشار متقابل ندارد. همراهان ایران در منطقه، بیش از هر زمان دیگری تضعیف شده و سایه سنگین مشکلات اقتصادی و نارضایتیهای داخلی، توان مانور سیاسی را محدود کرده است. در چنین وضعیتی، پافشاری بر ادبیات صریح و واکنشهای احساسی، نه تنها گرهای از مشکلات کشور نمیگشاید، بلکه هزینهی اشتباهات راهبردی گذشته را سنگینتر خواهد کرد.
در حالی که تحریمهای پیش رو، اقتصاد کشور را زمینگیر میکند و فشارهای بیشتر اقتصادی، احتمال ایجاد نارضایتی عمومی را به عنوان پاشنه آشیل امنیت ملی، بالا میبرد، آیا نباید از هر فرصتی، حتی اگر اندک و ظاهراً غیرممکن باشد، برای کاهش این فشارها و جلوگیری از بحرانهای اجتماعی استفاده کرد؟
پاسخ مناسب به تاکتیک ترامپ، لزوماً تقابل و تخریب کامل فضای تعامل نیست. ضرورت پرهیز از ادبیات صریح و غیرسازنده در سیاست خارجی نباید از نظر دور بماند. بخصوص از طرف بازوی اجرایی حکومت. رئیسجمهوری که با شعار مذاکره و حل مشکلات اقتصادی پا به عرصه گذاشته است، چرا با ادبیاتی که هدف آن عمدتاً مصرف خارجی و ارسال پیام به همتای آمریکایی است، فضای داخلی را مسموم و امید جامعه را به یاس تبدیل میکند! این رویکرد تند و قاطع در رد پیشنهاد مذاکره، نه تنها موجب التهاب فضای داخلی میشود، بلکه در صورت لزوم به چرخش و بازگشت به میز مذاکره در آینده، دست دولت را کوتاه میکند و از او چهرهای نامطمئن و باری به هر جهت به نمایش میگذارد.
اصولا از نظر روانی، رد کردن گفتوگو نشانهی ضعف است و در قضاوت عموم، آن که از گفتوگو دوری میجوید از حریف میترسد. هرچند که حریف استثمارگرانه منفعت خویش را پیش میگیرد، اما اسلحه بر شقیقهی کسی برای امضای قرارداد نیست. چه بسا ورود به یک بازی مذاکراتی، حتی اگر احتمال رسیدن به یک توافق واقعی بسیار ناچیز باشد، بتواند فرصتی برای افزایش تابآوری در برابر فشارهای خارجی فراهم آورد. اصولا زمان خریدن به طرفین مذاکره این امکان را میدهد که یکدیگر را بهتر ارزیابی کنند و تصمیم دقیقتری بگیرند. گفتوگو میتواند با ایجاد یک فضای مثبت، هرجند ظاهری در روابط خارجی، از کاهش قدرت اقتصادی و افت ارزش ریال و بروز بحرانهای ناگهانی جلوگیری کند و به اقتصادِ تحت فشار، فرصتی برای تنفس بدهد. علاوه بر این، مذاکره میتواند فرصتی برای ایران باشد تا از شکافها و اختلافات موجود بین آمریکا و سایر قدرتهای جهانی به نفع خود بهرهبرداری کند و حمایت کشورهای دیگر، را در برابر فشارهای یکجانبه آمریکا جلب نماید.
برای درک بهتر این دیدگاه، میتوان به واکنش جاستین ترودو، نخستوزیر کانادا، در شرایط مشابه نگاهی انداخت. هنگامی که ترامپ با سیاستهای تجاری زورگویانه به کانادا فشار آورد، ترودو به جای واکنش هیجانی و تند، رویکردی کاملاً متفاوت در پیش گرفت. او با شفافسازی شرایط پیشرو، شهروندان کانادایی را برای ایستادگی در برابر این قلدری اقناع نمود و روح همبستگی و مقاومت ملی را احیا کرد. نکته قابل توجه آنکه او مذاکره را نه تنها رد نکرد، بلکه با کسب حمایت مردمی بلافاصله وارد مذاکره مستقیم با ترامپ شد و در همان گام نخست، تعلیق افزایش تعرفهها را به دست آورد. این رویکرد سنجیده و هوشمندانه ترودو را مقایسه کنید با واکنش هیجانزده مقامات ایرانی، که با صراحت مذاکره را انکار میکنند. واکنش تند تهران، نه تنها دستاوردی نداشت، بلکه با کنار رفتن ادبیات نرم طرفین و تهدید صریح به بمباران، فضا را به مراتب متشنجتر ساخت و گزینههای پیش رو را محدودتر کرد.
ورود به مذاکره نیز به معنای تسلیم شدن در برابر خواستههای آمریکا و چشمپوشی از حقوق و منافع ملی نیست. تنها یک ابزار دیپلماتیک برای مدیریت بحران است. سیاست خارجی ایران در شرایط کنونی، بیش از هر زمان دیگری نیازمند یک رویکرد واقعبینانه، عملگرایانه و مبتنی بر منافع ملی است. پاسخهای احساسی و غرورآمیز، شاید در کوتاهمدت برای بخشی از مخاطبان داخلی جذاب باشد، اما در دنیای پیچیده و بیرحم سیاست بینالملل، احساسات و شعارها، جایگاهی ندارند. شایسته است که با در نظر گرفتن تمام جوانب و با اتخاذ استراتژیهای هوشمندانه، از فرصتهای هرچند اندک و پنهان، بهرهبرداری کرد. وقتی حریف خود را از پیش حاکم میداند، بهتر است دیپلماسی «پوکر» را روی میز بیثبات سیاست بینالملل پیش گرفت؛ آنجا که شانس بیشتری برای ما وجود دارد، نه در آن مسیر که حریف میخواهد. در شرایط فعلی، مهمتر از داشتن کارتهای خوب، خوب بازی کردن در این میدان پرمخاطره است.
هفتهنامه صدا | ۲۷ بهمن ۱۴۰۳