تاریخ و رابطهی ظریف ما با روسیه

جنگ دوم ایران و روسیه (۱۸۲۸-۱۸۲۶) بهعنوان آخرین منازعهی نظامی بزرگ میان امپراتوری روسیه و ایران قاجار، نقطهی عطفی در تاریخ منطقه قفقاز جنوبی به شمار میرود. این جنگ که بر سر اختلافات ارضی در این منطقه استراتژیک درگرفت، نهتنها سرنوشت سرزمینهای وسیعی را تعیین کرد، بلکه تأثیرات عمیقی بر روابط میان دو کشور و موازنه قدرت در منطقه بر جای گذاشت. در پایان این رویارویی خونین، عهدنامه ترکمانچای در سال ۱۸۲۸ به امضا رسید و فصلی نو در مناسبات ایران و روسیه گشود. این معاهده که حاوی شانزده فصل بود، شرایط بسیار سنگینی را بر ایران تحمیل کرد و منجر به از دست رفتن آخرین مناطق باقیمانده ایران در شمال رود ارس شد.
از عوامل اصلی آغاز جنگ دوم، فشار فزاینده روحانیون برجستهای چون سید محمد مجاهد بود. این علما، با صدور فتاوای جهاد، جنگ علیه روسیه تزاری را نه فقط یک اقدام سیاسی برای بازپسگیری سرزمینهای از دست رفته در عهدنامه گلستان، بلکه یک وظیفه شرعی و جهادی مقدس برای دفاع از کیان اسلام و مسلمانان قفقاز در برابر حکومت کافر روس قلمداد کردند. این جو مذهبی پرشور، افکار عمومی را بسیج کرد و چنان فضایی بر دربار فتحعلی شاه و ولیعهدش عباس میرزا حاکم نمود که هرگونه تردید یا مخالفت با آغاز جنگ، به منزله سستی در ایمان تلقی میشد. این موضوع عملاً راه را برای آغاز درگیری هموار ساخت.
علاوه بر این، جناح جنگطلب در دربار با تکیه بر ارزیابی خوشبینانهای از آمادگی ارتش ایران، بر آغاز جنگ اصرار داشتند. در حالی که عباس میرزا، ولیعهد ایران، اقداماتی برای اصلاح ارتش انجام داده بود، گزارشهای آن دوره حاکی از آن است که ارتش ایران برای رویارویی تمامعیار با روسیه آمادگی لازم را نداشت. این گروه با نادیده گرفتن قدرت نظامی روسیه و با تأکید بر توهینهای آشکار روسها به ایرانیان و تجاوزات آنان به خاک ایران، فتحعلی شاه را به جنگ تشویق میکردند.
در کنار این هیجانزدگی، یک اشتباه محاسباتی مرگبار نیز در تصمیمگیری دولتمردان ایرانی دخیل بود. مرگ تزار الکساندر اول در سال ۱۸۲۵ و وقوع شورش نافرجام دکابریستها (دسامبریستها) در روسیه، توسط برخی در ایران به عنوان نشانهای از ضعف داخلی و بیثباتی عمیق در امپراتوری روسیه تفسیر شد. این تصور شکل گرفت که روسیه درگیر مشکلات داخلی خود بوده و توان پاسخگویی قاطع به یک حمله نظامی را نخواهد داشت. این وضعیت، فرصتی مناسب برای جبران شکست قبلی و بازپسگیری قفقاز ارزیابی میشد، غافل از آنکه قدرت نظامی روسیه و اراده تزار جدید، نیکلای اول، به شدت دستکم گرفته شده بود؛ اشتباهی که هزینههای گزافی برای ایران در پی داشت.
شکست ایران در میدان نبرد، سریع و قاطع بود و پیشروی ارتش روسیه تا تبریز، مقر ولیعهد، حکومت قاجار را ناچار به پذیرش شرایط صلح تحمیلی کرد. عهدنامه ترکمانچای حاصل این شکست بود و تعهدات کمرشکنی را بر ایران تحمیل کرد. مهمترین این تعهدات شامل واگذاری قطعی خانات ایروان و نخجوان به روسیه، تعیین رود ارس به عنوان مرز جدید در بخش عمدهای از مناطق همجوار، و پذیرش پرداخت غرامت جنگی بسیار سنگین به مبلغ ده کرور تومان طلا بود که اقتصاد کشور را تحت فشاری بیسابقه قرار داد. علاوه بر این، حق انحصاری کشتیرانی نظامی در دریای خزر برای روسیه تثبیت شد و مهمتر از همه، حق قضاوت کنسولی یا کاپیتولاسیون به اتباع روس اعطا گردید که نقض آشکار حاکمیت ملی ایران به شمار میرفت.
در فصل هفتم عهدنامه نیز، مسئله جانشینی در ایران مطرح میشود. در این فصل، امپراتور روسیه، با آنچه «ابراز احساسات دوستانه» خوانده شده، انتخاب شاهزاده عباس میرزا به عنوان ولیعهد را به رسمیت میشناسد. روسیه همچنین تعهد میکند که از شخص عباس میرزا و اعقاب او به عنوان وارثان حقیقی سریر سلطنت ایران حمایت نماید. این فصل در نگاه اول، اقدامی برای تثبیت اوضاع داخلی ایران و جلوگیری از بحران جانشینی به نظر میرسید و موقعیت عباس میرزا را در برابر رقبای احتمالی تقویت میکرد. اما اهمیت واقعی آن فراتر از این بود.
این بند، در عمل به روسیه اهرمی قدرتمند برای نفوذ در مهمترین مسئله داخلی ایران، یعنی انتقال قدرت، میداد. با تعهد به حمایت از جانشینی عباس میرزا، روسیه خود را به عنوان یک بازیگر و ضامن در آینده سیاسی ایران مطرح میکرد. این فصل، هرچند شاید در کوتاهمدت به ثبات کمک میکرد، اما در بلندمدت نمادی از کاهش استقلال و افزایش نفوذ قدرتهای خارجی در شئون داخلی ایران بود که در طول قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم ادامه یافت.
اگر چه مذاکرهکنندگان ایرانی ترکمنچای موفق شدند، مناطق جنوبی رود ارس و تبریز را از سپاه روسیه بازپس گیرند و ایران را متحمل زیان کمتری کنند، اما از این معاهده همچنان به عنوان یک نشانگر تاریخی مهم از دوره ضعف ملی توام با جاهطلبی حکام داخلی و خارجی یاد میشود؛ دستآورد جنگی که ریشه در آمیزهای از شور مذهبی و اشتباه محاسباتی داشت و سرنوشت ایران را برای سالهای طولانی تحت تأثیر قرار داده است.