۱۱ اسفند ۱۴۰۳

یک اعتراف زود هنگام

اصلاح‌طلبان بازنده توافق پوتین و ترامپ

تحولات اخیر در عرصه بین‌الملل، از تغییر آرایش قدرت‌های بزرگ تا نزدیکی غیرمنتظره دشمنان دیروز، زوایای پنهان و آشکاری را در مناسبات جهانی نمایان ساخته است. در این میان، آنچه بیش از هر چیز قابل توجه است، همگرایی منافعی است که به نظر می‌رسد میان دونالد ترامپ، ولادیمیر پوتین و بنیامین نتانیاهو شکل گرفته است. شواهد حاکی از آن است که ترامپ، با هدف پایان دادن به جنگ اوکراین، آشکارا در کنار روسیه قرار گرفته و حتی به قطعنامه‌های سازمان ملل علیه این کشور رای منفی داده است.

Reformist Admission

این چرخش ناگهانی، معادلات پیشین را بر هم زده و پرسش‌های جدی در مورد آینده نظم جهانی و جایگاه کشورهای منطقه، از جمله ایران، مطرح می‌کند. تحلیل‌گران معتقدند که ترامپ برای این نزدیکی به پوتین، انتظاراتی دارد و به نظر می‌رسد یکی از مهم‌ترین این انتظارات، همکاری روسیه در مهار آنچه «تهدید ایران» خوانده می‌شود، باشد. سفر اخیر سرگئی لاوروف، وزیر خارجه روسیه به تهران، این فرضیه را تقویت می‌کند که مسکو در حال ایفای نقش میانجی میان تهران و واشینگتن است، آن هم در شرایطی که کفه ترازو به سود آمریکا سنگینی می‌کند. در این میان، آنچه برای ایران نگران‌کننده است، احتمال قرار گرفتن در موقعیت «قربانی» یک معامله بزرگ است.

به نظر می‌رسد روسیه برای جبران لطف ترامپ در قبال اوکراین، حاضر است از نفوذ خود در ایران برای پیشبرد اهداف آمریکا، به ویژه در پرونده هسته‌ای، استفاده کند. این وضعیت، یادآور تجربه تلخ گذشته است که چگونه دولت‌های اصلاح‌طلب در ایران، در مقاطع حساس مذاکراتی، با فشارهای داخلی و خارجی روبرو شده و ناگزیر به پذیرش توافقاتی شده‌اند که بعدها با انتقادات تندروها مواجه شده است.

دولت پزشکیان در شرایط کنونی، در موقعیت دشوارتری قرار خواهد گرفت. از یک سو، ناگزیر از مذاکره برای رفع فشارهای اقتصادی و بین‌المللی است و از سوی دیگر، با مخالفت‌های شدید داخلی از سوی طیف تندرو روبرو خواهد بود. هرگونه امتیازدهی از سوی این دولت، حتی اگر اجتناب‌ناپذیر باشد، می‌تواند به عنوان مذاکره ننگین و ضعف دولت اصلاح‌طلب در تاریخ ثبت شود. این در حالی است که واقعیت آن است که دولت پزشکیان، نماینده کلیت نظام بوده و مامور انجام ماموریتی است که از سوی حاکمیت تعیین شده است.

در این میان، اصلاح‌طلبان به عنوان یک جریان سیاسی، بازنده بزرگ این میدان خواهند بود. آنها که برای جلوگیری از قدرت‌گیری جلیلی و نیروهای تندرو، از پزشکیان حمایت کردند، اکنون با وضعیتی روبرو هستند که باید مسئولیت تصمیمات سخت و احتمالا ناخوشایندی را به دوش بکشند که خود مسبب آن نیستند و تنها مجری آن‌اند. در این وضعیت بهتر بود جلیلی یا هر شخص دیگری از جناح مقابل سکان دولت را در دست می‌گرفت و بار سنگین این مذاکرات و پیامدهای ناگوار احتمالی آن را بر دوش می‌کشید. اکنون، در صورت هرگونه امتیازدهی یا حتی وقوع منازعات نظامی، ننگ و خسارت آن به پای اصلاح‌طلبان نوشته خواهد شد. این در حالی است که روحانی برای گره‌گشایی از کار مملکت، با سماجت پی‌گیر مذاکره بود، اما به نظر می‌رسد پزشکیان در این موضع مردد است و از خود مایه نمی‌گذارد. اگرچه هیچ کس تصور نمی‌کرد که پوتین و ترامپ روزی در یک جبهه قرار گیرند، ولی می‌شد سرنوشت برجام و آنچه بر روحانی و ظریف گذشت را جدی گرفت و برای در دست گرفتن آنچه ریاست دولت نامیده می‌شود تامل و درنگ بیشتری کرد!

موضوع این بحث نیست اما باید اذعان داشت که همگرایی ترامپ و پوتین آب سردی نیز بود بر چهره‌ی اپوزوسیون خارج از ایران. آنها دیگر نه می‌توانند بر ترامپ به عنوان یک پشتیبان قابل اطمینان تکیه کنند و نه می‌توانند پوتین را به عنوان یک دشمن به انتقاد گیرند. تنها برنده‌ی این میدان روسوفیل‌ها هستند که طبق برنامه نقش‌شان را ایفا می‌کنند. بعید هم نیست که بعدها چون کوچک جنگلی از آنها به بزرگی یاد شود و مجسمه‌شان در میدان شهر قرار گیرد.

با این حال، پرسش مهمی که باید اکنون به آن پاسخ داد این است که آیا در شرایط کنونی، راه دیگری جز مذاکره و تلاش برای جلوگیری از تشدید تنش‌ها وجود دارد؟ پاسخ به این پرسش‌ها و تصمیم‌گیری در این مورد، آینده ایران را به شدت تحت تاثیر قرار خواهد داد. در این میان، هوشیاری و اتخاذ تصمیماتی مدبرانه و واقع‌بینانه، بیش از هر زمان دیگر ضروری به نظر می‌رسد. اما حاصل هرچه باشد، پتک سنگین فرصت‌هایی که در گذشته با نابخردی از دست داده‌ایم بر سر ما کوبیده می‌شود.

هفته‌نامه صدا | ۱۱ اسفند ۱۴۰۳

اشتراک‌گذاری این مطلب