سرگردانی سیاست در ایران
سیاست امروز ایران، بیش از هر زمان دیگری به کلافی سردرگم میماند. گویی قطبنمای حکمرانی در میانهی طوفانهای داخلی و خارجی، عقربهاش را گم کرده و هر دم به سمتی میچرخد. وضعیت کنونی فراتر از تعدد و یا حتا تشتت آرا است؛ ردپای ما در عرصهی سیاست، سرگردانی و تلوتلو خوردن یک شخص آلزایمر را نمایش میگذارد تا فردی مصمم با گامهایی استوار.
هنوز طنین شعارهای وفاق و همبستگی ملی پس از جنگ ۱۲ روزه، از صدا نیفتاده که تناقضات آشکار، صحنه سیاست داخلی را مخدوش میکند. در روزهایی که کشور بیش از هر چیز به انسجام نیاز دارد، شاهد رفتارهای دمدمی مزاجانهای هستیم که حیرت همگان را برمیانگیزد.
از یکسو، برای تحریک حس میهندوستی و همگرایی، دست به دامان تاریخ باستان میشوند؛ پای شاپور ساسانی را به میدان انقلاب باز میکنند و نمادهای ملی را ارج مینهند تا شاید چتری برای همبستگی باشد. اما از روزی دیگر، در یک مسابقه تلویزیونی به همان نمادهای هویتی سنگپرانی میشود! این نوسان میان «ملیگرایی ابزاری» و «ایدئولوژیگرایی انحصاری»، نخستین نشانهی این سرگردانی است.
این سردرگمی تنها در حوزهی نمادها نیست؛ در زمین سفت واقعیت و قانونگذاری، شکاف عمیقتر است. چهارشنبه گذشته ۱۵۵ نماینده مجلس طی نامهای به رئیس قوه قضائیه، خواستار اجرای سفت و سخت قانون حجاب شدند؛ اقدامی که پیش از این با ترمز شورای عالی امنیت ملی مواجه و اجرای آن متوقف شده بود. این یعنی عالیترین نهاد امنیتی کشور، خطر التهاب را درک کرده، اما نیمی از پارلمان همچنان بر طبل دیگری میکوبند.
رئیس قوهی قضاییه در شورای اداری یزد، در پاسخ به این درخواست با ادبیاتی همدلانه ظاهر میشود. سخنان او که بر برخورد با رستورانها، کافیشاپها و شناسایی جریانات سازمانیافته تاکید دارد و صراحتاً میگوید «وضع موجود نباید ادامه یابد»، نشاندهنده یک رویکرد قهری است که زاویهی آشکاری با رویکرد گفتگومحور دولت دارد. تهدید به پلمپهای طولانیمدت و برخورد با دستاندرکاران مراسمها، سیگنالی است که با سیگنال ارسالی از پاستور همخوانی ندارد.
چرا که رئیسجمهور پزشکیان، در سفر استانی خود به کهگیلویه و بویراحمد، گویا در پاسخ به مواضع مجلس و قوهی قضا، با ادبیاتی نرم و برخاسته از ایده وفاق میگوید: «من کسی نیستم که در برابر مردم بایستم، بارها گفتهام اگر قرار باشد کسی مقابل مردم قرار بگیرد من در آن صف نخواهم بود، اما باید با مردم نشست، حرف زد و برای آینده تصمیمهای درست گرفت.»
به نظر میرسد جناح مقابل دولت که در کارنامهی خود نشان داده برای زمینگیر کردن رقیب از هیچ اقدامی فروگذار نمیکند، این بار زمین بازی را به حوزهی حساس اجتماعی کشانده است. گویی بدون توجه به زمزمههای دوبارهی جنگ و خطرات خارجی، قصد دارند با اسم رمز «حجاب»، دولت را ضربهفنی کند.
در شرایطی که اقتصاد کشور با نابسامانی دست و پنجه نرم میکند و روابط بینالملل در لبهی پرتگاه ناپایداری قرار دارد، بازگشت به سیاستهایی که آزمون خود را در سال ۱۴۰۱ پس دادهاند، چیزی جز بازی با آتش نیست. هر اقدامی که خشم عمومی را سرریز کند و جامعه را دوباره دوقطبی سازد، در نهایت نه به ضرر دولت، که به ضرر کلیت ساختار سیاسی تمام خواهد شد.
سیاستمداران باید بدانند که در میانهی این تلاطمها، مردم نظارهگر تناقضات هستند و صبر اجتماعی ظرفیتی دارد. اصرار بر روشهای شکستخورده در زمانی که کشور نیازمند آرامش است، مصداق بارز همان سرگردانی است که اگر چاره نشود، هزینههای گزافی خواهد تراشید.