هفته‌نامه صدا|۱۰ آبان ۱۴۰۴

زنده‌باد فیلترینگ

درباره تجاوز و حذف کامل یک رسانه از اینترنت

Excerpt from the weekly magazine Seda

ماجرا از یک گزارش آغاز شد. هم میهن، در راستای رسالت رسانه ای خود، به موضوع تجاوز به یک دختر جوان پرداخت. گزارشی حرفه‌ای و استاندارد که در آن نه نامی از شاکی آمده بود و نه نشانی از متهم. تصویر مطلب نیز، همان‌طور که از یک رسانه‌ی حرفه‌ای انتظار می‌رود، متناسب با فضای تلخ و تاریک موضوع انتخاب شده بود: تصویری نمادین از زنی در زیر پارچه‌ای تیره. عکسی تزئینی که هدفش انتقال حس اندوه و ظلم بود، نه بازنمایی یک فرد یا یک تفکر خاص. هر روزنامه‌نگار یا فعال رسانه‌ای، با هر سلیقه و عقیده‌ای، می‌داند که برای چنین موضوعی نمی‌توان از تصویر زنی برهنه، خندان و با لباس‌های رنگارنگ استفاده کرد.

اما همین انتخاب حرفه‌ای، آتشی از خشم و اتهام را در میان جریان‌های تندرو برافروخت. حملات آغاز شد و یک فعال رسانه‌ای نزدیک به این جریان، که پیش‌تر اذعان داشته که اسکل نظام نیست، در این باره خطاب به روزنامه هم‌میهن گفته است:

«هرزه‌هایی که کثافت از سر و روی سبک زندگی آشکار و پنهان‌شان می‌بارد، حتی وقتی می‌خواهند به ماجرای تجاوز یکی از هم‌مسلک‌های‌شان که تا دیروز قربان صدقه‌اش می‌رفتند بپردازند، از تمثال چادر و زن محجبه استفاده می‌کنند.
هم شاکی و هم متهم در این پرونده یکی از جنس خودتان هستند. یکی از طبقه خودتان با رفتار و علایق و پوشش شبیه خودتان.»

در بخشی از این ادعا نکته‌ای قابل تامل وجود دارد: بله، هم شاکی و هم متهم «از جنس ما» هستند. آن‌ها شهروندان همین جامعه‌اند و در همین واقعیت زندگی می‌کنند. رسالت رسانه نیز دقیقا همین است: پذیرش واقعیت‌های تلخ جامعه، نه برای تخریب، که برای اصلاح. ما توهم معصومیت و فرشته‌انگاری جامعه را نداریم و درست به همین دلیل، به جای کتمان یا سرپوش گذاشتن بر زخم‌ها، آن‌ها را بررسی می‌کنیم تا شاید درمانی برای‌شان یافت شود.

اما این منطق برای تندروها خریداری ندارد. در پی این حملات، سایت روزنامه هم‌میهن نه فیلتر، که به طور کامل از دسترس خارج شد. این یک حذف فیزیکی از فضای مجازی است؛ مجازاتی به مراتب سنگین‌تر و معنادارتر از فیلترینگ.

حذف وب‌سایت هم‌میهن که پیش‌تر نیز اتفاق افتاده بود و روزنامه شرق نیز آن را تجربه کرده، پیامی روشن و بی‌پرده دارد؛ همان پیامی که قبلا از شبکه افق ابلاغ شد؛ این بار در ابعاد دیجیتال: اگر با هم‌عقیده نیستید، جمع کنید [و از فضای مجازی] مملکت نیز بروید!

این یک تبعید دیجیتال است. به این معنا که دیگر حق زیست در این فضا را نداری، مگر آنکه مطابق میل ما بنویسی، ببینی و فکر کنی. زیر فشار و تکرار چنین حوادثی به ناچار به تبعید دیجیتال تن می‌دهی. ترجیح می‌دهی سرورهای سایت خود را در خارج از مرزهای ایران قرار دهی و حفاظت از آن را به اغیار بسپاری تا از گزند عده‌ای انحصارطلب در کشورت، مصون باشند!

طنز تلخ ماجرا آنجاست که همین تفکر، انتظار دارد پلتفرم‌های بین‌المللی در ایران دفتر بزنند و از قانون ایران (رفتار هیجانی عده‌ای تندرو) تبعیت کنند.

اکنون جایی ایستاده‌ایم که باید بگوییم «زنده باد فیلترینگ!» باید آرزو کنیم که به عقب برگردیم، فیلترینگ را حلوا حلوا کنیم و روی سرمان بگذاریم. حداقل در آن دوران، «بودی» اما «دیده نمی‌شدی». امروز اما به نقطه‌ای رسیده‌ایم که از ریشه قطع می‌شوی تا «دیده نشوی»، انگار که هیچ‌وقت نبوده‌ای. این مرثیه‌ای است برای حق حیات یک رسانه در وطن دیجیتال خود. حذف هم‌میهن، تنها حذف یک رسانه نیست، حذف هم‌میهن است!

اشتراک‌گذاری این مطلب